بازگشت غریبه

سلامی چو طعم آشنایی

غریبه آمیدم - غریبه رفتم - آشنا برگشتم.

یه مدت بود که این خونه خالی افتاده بود و گرد و غبار غم و نفرت روس اون نشسته بود. حالا دلیلش بماند چون یه کم شخصیه. اما امروز اومدم خونه تکونی! منتظر نوشته های جدید باشین ...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد